filmدیکشنری انگلیسی به فارسیفیلم، سینما، غشا، فیلم عکاسی، فیلم سینما، پرده نازک، تاری چشم، ساختمان لیفی ورشتهای، فیلمبرداشتن از
ستارۀ سینماfilm star, starواژههای مصوب فرهنگستانبازیگر مشهور فیلمهای سینمایی متـ . ستارۀ فیلم، ستاره
filmدیکشنری انگلیسی به فارسیفیلم، سینما، غشا، فیلم عکاسی، فیلم سینما، پرده نازک، تاری چشم، ساختمان لیفی ورشتهای، فیلمبرداشتن از