fire escapeدیکشنری انگلیسی به فارسیراه فرار هنگام آتش سوزی، پله فرار، پلکان اطمینان، پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
fireدیکشنری انگلیسی به فارسیآتش، شلیک، حریق، اتش، تیر، حرارت، تندی، افروختن، شلیک کردن، اتش زدن، بیرون کردن، انگیختن، زبانه کشیدن، اتش گرفتن، پراندن، تیر اندازی کردن، بر افروختن، تفنگ یاتوپ را اتش کردن
fireدیکشنری انگلیسی به فارسیآتش، شلیک، حریق، اتش، تیر، حرارت، تندی، افروختن، شلیک کردن، اتش زدن، بیرون کردن، انگیختن، زبانه کشیدن، اتش گرفتن، پراندن، تیر اندازی کردن، بر افروختن، تفنگ یاتوپ را اتش کردن