روغن ماهیfish oilواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روغن دریایی که از عضله یا کبد یا سایر اندامهای ماهی به دست میآید و حاوی اسیدهای چرب با چند پیوند دوگانه است و برای تولید مارگارین و روغنهای آشپزی از آن استفاده میشود
فش فشلغتنامه دهخدافش فش . [ ف ِ ف ِ ] (اِ صوت ) آواز سوختن باروت نم زده . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فشفشه شود. || آواز بول . فش فش شاشیدن . (یادداشت مؤلف ).
fishدیکشنری انگلیسی به فارسیماهی، انواع ماهیان، صید از آب، پشت بند، ماهی گرفتن، ماهی صید کردن، بست زدن به، جستجو کردن