flakeدیکشنری انگلیسی به فارسیپوسته پوسته شدن، ورقه، پوسته، برفک، فلس، تکه کوچک، جرقه، برفک زدن تلویزیون، ورد امدن
flakesدیکشنری انگلیسی به فارسیلکه ها، ورقه، پوسته، برفک، فلس، تکه کوچک، جرقه، برفک زدن تلویزیون، پوسته پوسته شدن، ورد امدن
flakesدیکشنری انگلیسی به فارسیلکه ها، ورقه، پوسته، برفک، فلس، تکه کوچک، جرقه، برفک زدن تلویزیون، پوسته پوسته شدن، ورد امدن