fleeceدیکشنری انگلیسی به فارسیپشم گوسفند، پشم گوسفند وجانوران دیگر، پارچه خوابدار، لخت کردن، پشم چیدن از، چاپیدن، گوش بریدن، سروکیسه کرد ن
پیکانیflècheواژههای مصوب فرهنگستاندر شمشیربازیِ تامتن و برتن، تهاجمی ناگهانی همراه با دویدن که در آن بدن بهشکل پیکان درمیآید متـ . تکِ پیکانی flèche attack
پیکانهarrow 2, flèche (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننشانهای برای مشخص کردن جهت که در متن چاپی ارجاع را میرساند