fleeceدیکشنری انگلیسی به فارسیپشم گوسفند، پشم گوسفند وجانوران دیگر، پارچه خوابدار، لخت کردن، پشم چیدن از، چاپیدن، گوش بریدن، سروکیسه کرد ن
fleecesدیکشنری انگلیسی به فارسیفلکس، پشم گوسفند وجانوران دیگر، پارچه خوابدار، لخت کردن، پشم چیدن از، چاپیدن، گوش بریدن، سروکیسه کرد ن
میوۀ گوشتیsucculent 2, fleshy fruitواژههای مصوب فرهنگستانمیوهای که حداقل بخشی از میانبَر آن آبدار است
تورتیغۀ زورقی قلبtrabeculae carneae cordis, trabeculae cordis, fleshy trabeculae of heartواژههای مصوب فرهنگستانتارها و برجستگیهای ماهیچهای که از سطح داخلی حفرههای قلب بیرون زدهاند و سه نوع هستند