رأیدهندۀ سرگردانswing voter, floating voterواژههای مصوب فرهنگستانرأیدهندهای که به جای رأی دادن به حزب به فرد رأی میدهد و رأی او میتواند نتیجۀ انتخابات را به نفع هر یک از طرفین تغییر دهد
ترس از شناوریfear of floatingواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن کشوری برای اجتناب از نوسانات ارزی شدید، نرخ ارز با نوسان کمتر را به رژیم نرخ ارز شناور، که معمولاً با نوسانات بیشتری همراه است، ترجیح میدهد