یخگُلice flowersواژههای مصوب فرهنگستان1. بافت ظریفی از بَشم که گاهی در حجم زیاد بر سطح برف یا یخ تشکیل میشود 2. یخبلورهایی که بر سطح آب آرامی که بهکُندی در حال انجماد است تشکیل میشوند
flavorsدیکشنری انگلیسی به فارسیطعم، مزه، چاشنی، مزه وبو، خوش مزگی، خوش طعمی، خوشبویی، مزه دار کردن، معطر کردن، خوش مزه کردن، چاشنی زدن به
یخگُلice flowersواژههای مصوب فرهنگستان1. بافت ظریفی از بَشم که گاهی در حجم زیاد بر سطح برف یا یخ تشکیل میشود 2. یخبلورهایی که بر سطح آب آرامی که بهکُندی در حال انجماد است تشکیل میشوند