favourدیکشنری انگلیسی به فارسیلطف، توجه، التفات، مساعدت، مرحمت، خدمت، خیر خواهی، نیکی کردن به، طرفداری کردن، مرحمت کردن
فؤورلغتنامه دهخدافؤور. [ ف ُ ئو ] (ع مص ) جوشیدن دیگ و چشمه و جز آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
favorدیکشنری انگلیسی به فارسیلطف، توجه، التفات، مساعدت، مرحمت، خدمت، خیر خواهی، نیکی کردن به، طرفداری کردن، مرحمت کردن