فت فت کردنلغتنامه دهخدافت فت کردن . [ ف ِ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آهسته و بشتاب چیزی را به کسی گفتن و غالباً با نیتی بد. (یادداشت بخط مؤلف ). پت پت یا پچ پچ کردن . نجوی .
هِرَم غذاییfood pyramid 2, food guide pyramidواژههای مصوب فرهنگستانراهنمایی نمادین که نسبت گروههای اصلی غذایی در تغذیه را بهصورت هرم نشان میدهد
هرم بومشناختیecological pyramid, food pyramid 1, Eltonian pyramidواژههای مصوب فرهنگستاننموداری هرمی که ساختار تغذیهای هر بومسازگان را برحسب انرژی یا تعداد یا زیتودۀ ترازهای تغذیه نشان میدهد
foodدیکشنری انگلیسی به فارسیغذا، خوراکی، خوراک، طعام، خواربار، خوردنی، اغذیه، توشه، طعمه، خورد، خورش، قوت، اذوقه، خوان