forgeدیکشنری انگلیسی به فارسیجعل، کوره اهنگری، دمگاه، کوره قالگری، تهیه جنس قلابی، ساختن، کوبیدن، جعل کردن، اسناد ساختگی ساختن، اهنگری کردن، جلو رفتن
جعل امضای انتخابیselective forgeryواژههای مصوب فرهنگستانحملهای علیه طرحهای امضای رقمی که در آن مهاجم با انتخاب حداقل یک پیام بتواند امضای آن را جعل کند
جعل امضای وجودیexistential forgeryواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جعل امضا که در آن مهاجم، بدون در اختیار داشتن کلید خصوصی، قادر به تولید امضای معتبر بر روی یک پیام دلخواه امضانشده باشد
دروغگودیکشنری فارسی به انگلیسیequivocator, fabricator, false, fibber, forger, liar, mendacious, prevaricator, untruthful