بُرشگر چهاربازهfour-base cutter,four-base-pair cutterواژههای مصوب فرهنگستانزیمایهای ویژهبُر که یک توالی چهارنوکلئوتیدی خاص را شناسایی میکند و برش میدهد نیز: چهاربُر four-cutter
partدیکشنری انگلیسی به فارسیبخشی، بخش، پاره، قطعه، جزء، عضو، نقطه، پا، نصیب، برخه، شقه، جزء مرکب چیزی، جزء مساوی، اسباب یدکی اتومبیل، نقش بازگیر، جدا کردن، جدا شدن، تقسیم کردن، تفکیک کردن، تفکیک شدن