قورباغهrerailing frog, humpback, car frog, butterfly frog, wrecking frog, greenback, rerailerواژههای مصوب فرهنگستانابزاری هدایتکننده از جنس فولاد سخت یا چدن که چرخهای ازخطخارجشدۀ قطار را به روی ریل بازمیگرداند
فروکلغتنامه دهخدافروک . [ ف ُ ] (ع مص ) دشمن داشتن زن شوی را.(منتهی الارب ). کینه ورزیدن و گویند خاص کینه ٔ زن و شوی است . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) دشمنی سخت . (منتهی الارب ). دشمنی . (از اقرب الموارد).