رخنهگر تلفنphreak, phreakerواژههای مصوب فرهنگستانفردی که به شبکههای مخابراتی یا دیگر سامانههای حفاظتشده رخنه میکند
freakدیکشنری انگلیسی به فارسیچیز غریب، دمدمی مزاجی، وسواس، علاقه دمدمی، رگه دار کردن، دمدمی بودن، خط دار کردن
فراغلغتنامه دهخدافراغ .[ ف ِ ] (اِ) باد سرد تابستان . (برهان ) : از هر سویی فراغ به جان توبسته یخ است پیش چوسندانا.(منسوب به ابوالعباس ).صاحب برهان قاطع برای اینکه این شاهد واحد را قدری تعدیل کند فراغ را «باد سرد تابستانی » معنی کر
freakدیکشنری انگلیسی به فارسیچیز غریب، دمدمی مزاجی، وسواس، علاقه دمدمی، رگه دار کردن، دمدمی بودن، خط دار کردن
freakدیکشنری انگلیسی به فارسیچیز غریب، دمدمی مزاجی، وسواس، علاقه دمدمی، رگه دار کردن، دمدمی بودن، خط دار کردن