fritterدیکشنری انگلیسی به فارسیفریزر، خاگینه گوشت دار، پاره، خرده، قطعه قطعه کردن، هدر کردن، خرد کردن
fritterدیکشنری انگلیسی به فارسیفریزر، خاگینه گوشت دار، پاره، خرده، قطعه قطعه کردن، هدر کردن، خرد کردن
لقمهسوخاریfritterواژههای مصوب فرهنگستانقطعهغذایی که آن را پس از پوشاندن با خمیرابه، در روغن غوطهور و سرخ میکنند
fritterدیکشنری انگلیسی به فارسیفریزر، خاگینه گوشت دار، پاره، خرده، قطعه قطعه کردن، هدر کردن، خرد کردن
لقمهسوخاریfritterواژههای مصوب فرهنگستانقطعهغذایی که آن را پس از پوشاندن با خمیرابه، در روغن غوطهور و سرخ میکنند