frizzlesدیکشنری انگلیسی به فارسیفریزل ها، فر، جلزوولز، غذا را سرخ کردن، جزجز کردن، فر زدن، فر دادن مو
قهوۀ تازهدمfresh brewed coffee/ freshly brewed coffeeواژههای مصوب فرهنگستانقهوۀ دمیای که از تهیۀ آن زمان چندانی نگذشته و کهنه نشده باشد