functionدیکشنری انگلیسی به فارسیعملکرد، تابع، عمل، کار، کارکرد، وظیفه، کار ویژه، ماموریت، ایفاء، ایین رسمی، پیشه، مقام، عمل کردن، کار کردن، وظیفه داشتن
functionدیکشنری انگلیسی به فارسیعملکرد، تابع، عمل، کار، کارکرد، وظیفه، کار ویژه، ماموریت، ایفاء، ایین رسمی، پیشه، مقام، عمل کردن، کار کردن، وظیفه داشتن