furnaceدیکشنری انگلیسی به فارسیکوره، تنور، دیگ، تون حمام و غیره، پاتیل، بوته آزمایش، مشتعل کردن، گرم کردن
furnaceدیکشنری انگلیسی به فارسیکوره، تنور، دیگ، تون حمام و غیره، پاتیل، بوته آزمایش، مشتعل کردن، گرم کردن
کوره2furnaceواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای حرارتدهی مستقیم یا غیرمستقیم مواد جامد یا مذاب برای ایجاد تغییر شیمیایی یا فیزیکی در آنها