امروتلغتنامه دهخداامروت . [ اَ ] (اِ) امرود. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). رجوع به امرود شود.
امرودلغتنامه دهخداامرود. [ اَ ] (اِ) در پهلوی ارموت و انبروت . (از حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). در آستارا آرموت . در منجیل ، هومرو . در شفارود، اومبرو گویند. (ازجنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 238) . گلابی . (فرهنگ فارسی معین ). قسم