garnishingدیکشنری انگلیسی به فارسیلوازم آرایشی و بهداشتی، چاشنی زدن، چاشنی زدن به، تزئین کردن، ارایش دادن
garnishesدیکشنری انگلیسی به فارسیلوازم آرایشی و بهداشتی، ارایش، چاشنی زدن، چاشنی زدن به، تزئین کردن، ارایش دادن
garnishingدیکشنری انگلیسی به فارسیلوازم آرایشی و بهداشتی، چاشنی زدن، چاشنی زدن به، تزئین کردن، ارایش دادن
garnishesدیکشنری انگلیسی به فارسیلوازم آرایشی و بهداشتی، ارایش، چاشنی زدن، چاشنی زدن به، تزئین کردن، ارایش دادن
مسافرخانهhotel garniواژههای مصوب فرهنگستاناقامتگاهی با امکانات و خدمات محدود که فقط اتاق و صبحانه و گاهی نوشیدنی و غذاهای سبک در اختیار مسافران قرار میدهد