gaudierدیکشنری انگلیسی به فارسیبدتر، پر زرق و برق، زرق و برق دار، نمایش دار، جلف، لوس، پر زرق وبرق وتوخالی
گشتهبوoff odourواژههای مصوب فرهنگستانبویی غیر از بوی طبیعی مادۀ غذایی که معمولاً براثر تغییرات نامطلوب و فساد در آن ایجاد میشود
gaudiestدیکشنری انگلیسی به فارسیgaudiest، پر زرق و برق، زرق و برق دار، نمایش دار، جلف، لوس، پر زرق وبرق وتوخالی
بوی نریboar taint, boar odourواژههای مصوب فرهنگستانطعم و بوی نامطبوع گوشت ناشی از ترشح زیاد هورمونهای جنسی نر برخی از دامها
حدورلغتنامه دهخداحدور. [ ح َدْ وَ ] (ص مرکب ) (از: حد + وَر) محدود. حدپذیر. متناهی . مقابل بی حد و نامحدود.