انتقال درونلولهای کامهgamete intrafallopian transfer, GIFTواژههای مصوب فرهنگستانانتقال هر دو کامه (تخمک و زامه) به درون لولۀ فالوپ
انتقال درونلولهای تخمzygote intrafallopian transfer, ZIFTواژههای مصوب فرهنگستانانتقال تخم (zygote) یا تخمها به درون لولۀ فالوپ
giftدیکشنری انگلیسی به فارسیهدیه، موهبت، کادو، استعداد، بخشش، عطیه، نعمت، عطا، پیشکش، ژنی، ره اورد، هدیه دادن، بخشیدن، پیشکش کردن، دارای استعداد کردن
giftدیکشنری انگلیسی به فارسیهدیه، موهبت، کادو، استعداد، بخشش، عطیه، نعمت، عطا، پیشکش، ژنی، ره اورد، هدیه دادن، بخشیدن، پیشکش کردن، دارای استعداد کردن
giftدیکشنری انگلیسی به فارسیهدیه، موهبت، کادو، استعداد، بخشش، عطیه، نعمت، عطا، پیشکش، ژنی، ره اورد، هدیه دادن، بخشیدن، پیشکش کردن، دارای استعداد کردن
انتقال درونلولهای کامهgamete intrafallopian transfer, GIFTواژههای مصوب فرهنگستانانتقال هر دو کامه (تخمک و زامه) به درون لولۀ فالوپ