گذار شیشهایglass transitionواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل ناگهانی و برگشتپذیر یک بسپار بیشکل از وضعیت شیشهای به وضعیت قابلانعطاف، هنگامی که در محدودۀ دمایی خاص قرار گیرد
glassدیکشنری انگلیسی به فارسیشیشه، لیوان، گیلاس، استکان، جام، شیشه الات، ایینه، ابگینه، شیشه دوربین، شیشه ذرهبین، الت شیشهای، شیشه گرفتن، شیشه ای کردن، صیقلی کردن
glassدیکشنری انگلیسی به فارسیشیشه، لیوان، گیلاس، استکان، جام، شیشه الات، ایینه، ابگینه، شیشه دوربین، شیشه ذرهبین، الت شیشهای، شیشه گرفتن، شیشه ای کردن، صیقلی کردن