glacierدیکشنری انگلیسی به فارسییخچال و فریزر، یخچال طبیعی، توده یخ غلتان، یخ رود، برف رود، رودخانه یخ
شفافدیکشنری فارسی به انگلیسیcrystalline, diaphanous, glassy, gossamer, liquid, lucid, pellucid, see-through, transparent
مواد اَریختamorphous materialsواژههای مصوب فرهنگستانموادی مانند مایعات و شیشهها و بیشتر پلاستیکها و آلیاژهای بیشکل که ساختار قابلِتشخیص بلورین و نظم پردامنۀ اتمی ندارند متـ . مواد شیشهای glassy materials, noncrystalline materials