gloryدیکشنری انگلیسی به فارسیشکوه، افتخار، جلال، عظمت، عزت، فخر، شهرت، اشتهار، نور، مباهات، سر بلندی، بالیدن، فخر کردن، ستودن، شادمانی کردن، درخشیدن
glaresدیکشنری انگلیسی به فارسیجلوه های ویژه، تابش خیره کننده، تشعشع، روشنایی زننده، پرتلالوء، خیره نگاه کردن