گومر
بازیگر، سرحال
گیمر، پیر زن، پیر زن روستایی
گویمورم
گومیور
گیمر، اهل حال، با جرات، پراز شکار، بد بو، چاشنی زده، افتضاح اور، فاسد
گومریل
گومرال
گومرل، ادم ساده لوح
الیگومر
بسپاری با جِرم مولکولی کم