وندالغتنامه دهخداوندا. [ وَ ] (اِ) به لغت ژند و پاژند، خواهش و خواسته . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا).
handiestدیکشنری انگلیسی به فارسیمفیدترین، دستی، سودمند، دم دستی، قابل استفاده، مقتدر، ماهر، سریع، بسهولت قابل استفاده، سهل الاستعمال، اماده، روان، بادست انجام شده، موجود، چابک، چالاک، استاد در کار خود