graduateدیکشنری انگلیسی به فارسیفارغ التحصیل، لیسانسیه، فارغالتحصیل شدن، بتدریج تغییر یافتن، درجه بندی کردن، دوره اموزشگاهی را بپایان رساندن، دیپلمه، درجه دار، درجهدار
graduatesدیکشنری انگلیسی به فارسیفارغ التحصیلان، فارغ التحصیل، لیسانسیه، فارغالتحصیل شدن، بتدریج تغییر یافتن، درجه بندی کردن، دوره اموزشگاهی را بپایان رساندن
graduatesدیکشنری انگلیسی به فارسیفارغ التحصیلان، فارغ التحصیل، لیسانسیه، فارغالتحصیل شدن، بتدریج تغییر یافتن، درجه بندی کردن، دوره اموزشگاهی را بپایان رساندن
graduatesدیکشنری انگلیسی به فارسیفارغ التحصیلان، فارغ التحصیل، لیسانسیه، فارغالتحصیل شدن، بتدریج تغییر یافتن، درجه بندی کردن، دوره اموزشگاهی را بپایان رساندن