شبکهبندیgrid layout, grid method, box system, grid planning, grid systemواژههای مصوب فرهنگستانتقسیم یک محوطۀ باستانی به شبکهای از مربعات برای ثبت آسانتر پدیدارها و اشیا در هنگام کاوش متـ . شبکهبندی محوطه site grid
غرچ غرچلغتنامه دهخداغرچ غرچ . [ غ ِ رِ غ ِ رِ ] (اِ صوت ) آواز ساییدن دندان به هم با فشار. رجوع به غِرِچَّه شود.
غر و غرلغتنامه دهخداغر و غر. [ غ ُرْ رُ غ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) به معنی غرغر. (فرهنگ شعوری ). رجوع به غرغر شود.