نردۀ حفاظguardrailواژههای مصوب فرهنگستاننردههایی که برای کاهش خسارات وارده بر وسایل نقلیه در هنگام برخورد، در کنار مسیر یا فضای میانی نصب میشود
گیرۀ نعلی ریلguardrail C-clamp, guardrail yokeواژههای مصوب فرهنگستانگیرهای به شکل نعل اسب که برای اتصال ریل حرکت و ریل نگهبان و نگه داشتن فاصلۀ مناسب بین آنها به کار میرود
ریل نگهبان اضطراریemergency guardrailواژههای مصوب فرهنگستانریل نگهبانی که برای نگه داشتن قطارِ ازخطخارجشده، بر روی پلها یا در محلهایی که خروج از خط بسیار خطرناک است نصب میشود
ریل نگهبان افقیhorizontal guardrailواژههای مصوب فرهنگستانریل نگهبان T شکلی که به زینچههای ریل بسته میشود
ریل نگهبان پلbridge guardrailواژههای مصوب فرهنگستانریل نگهبانی که برای نگه داشتن قطارِ ازخطخارجشده، بر روی پل نصب میشود
ریل نگهبان قوسcurve guardrailواژههای مصوب فرهنگستانریل نگهبانی که در قوسها و کنار ریل داخلی برای هدایت واگنها و کاستن از سایش ریل بیرونی نصب میشود
نردهدیکشنری فارسی به انگلیسیbanister, bar, enclosure, fence, grid, guardrail, parapet, rail, railing, grille
حفاظدیکشنری فارسی به انگلیسیawning, bulkhead, cap, fence, fender, guard, guardrail, harborage, lee, parapet, protection, protector, rampart, safeguard, screen, shield
ریل نگهبان اضطراریemergency guardrailواژههای مصوب فرهنگستانریل نگهبانی که برای نگه داشتن قطارِ ازخطخارجشده، بر روی پلها یا در محلهایی که خروج از خط بسیار خطرناک است نصب میشود
ریل نگهبان افقیhorizontal guardrailواژههای مصوب فرهنگستانریل نگهبان T شکلی که به زینچههای ریل بسته میشود
ریل نگهبان پلbridge guardrailواژههای مصوب فرهنگستانریل نگهبانی که برای نگه داشتن قطارِ ازخطخارجشده، بر روی پل نصب میشود
ریل نگهبان قوسcurve guardrailواژههای مصوب فرهنگستانریل نگهبانی که در قوسها و کنار ریل داخلی برای هدایت واگنها و کاستن از سایش ریل بیرونی نصب میشود
ریل نگهبان مرکزیfrog guardrailواژههای مصوب فرهنگستانریل نگهبان کنار ریل حرکت که در محل تکۀ مرکزی قرار دارد و چرخها را ازطریق تکۀ مرکزی هدایت میکند