گوشت خوک، مری، نای، گلو، مجرا، کانال، اب گذر
هر گشودگی یا گودالی مانند تنگدره یا آبکند یا دیگر آبراههها
سرخ شده، گول زدن، حفر کردن، حریصانه خوردن، مغبون کردن، گود کردن
گودال، حریصانه چیزی خوردن، با حرص و ولع خوردن
gullied، کندن، درست کردن
گلوله ها، مری، نای، گلو، مجرا، کانال، اب گذر
گولیست
gullet
gullet, pharynx
esophagus, gullet
gullet, trachea