دوّار عمودی پالکشیwarping capstan, gypsy capstan, gypsyواژههای مصوب فرهنگستاندوّاری عمودی که در هنگام پالکشی و کشیدن و محکم کردن طنابها از آن استفاده میکنند
دوّار عمودی پالکشیwarping capstan, gypsy capstan, gypsyواژههای مصوب فرهنگستاندوّاری عمودی که در هنگام پالکشی و کشیدن و محکم کردن طنابها از آن استفاده میکنند
سلیطهدیکشنری فارسی به انگلیسیfishwife, gypsy, harpy, hellcat, hussy, shrewish, slut, termagant, virago, vixen
دوّار عمودی پالکشیwarping capstan, gypsy capstan, gypsyواژههای مصوب فرهنگستاندوّاری عمودی که در هنگام پالکشی و کشیدن و محکم کردن طنابها از آن استفاده میکنند