خیکیلغتنامه دهخداخیکی . (ص نسبی ) منسوب به خیک .آنچه در خیک گذارند و حمل کنند. (یادداشت مؤلف ).- آلوخیکی ؛ آلویی که پس از خشک شدن در خیک میریزند و کمی به آن آب میزنند و نگاه می دارند که مرطوب باشد. (یادداشت مؤلف ).- پنیر خیکی ؛ نوعی
حقیلغتنامه دهخداحقی . [ ] (اِ) نوعی جامه : و ارمک سزای حقی وسقرلاط از ابریسک و کمای خطائی . (نظام قاری ص 152).