25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
مجاورت
vicinity
هُمسایى
neighborstained
equisetum
جوار
بیشتر بدانید
سخت مصمم (خودمانی)
لَّمْ يَتُبْ
antileague
فهمی
اب پز کردن (تخم مرغ با پوست)
oven thermometer
جستوجوی دقیق
hemisymmetry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همسایگی