heritageدیکشنری انگلیسی به فارسیمیراث، ارثیه، ماترک، بخش، مال موروثی، میرای، اری، ترکه غیر منقول، مرده ریگ، سهم موروثی
گردشگری میراثیheritage tourismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گردشگری سازمانیافته مبتنی بر بازدید از میراث فرهنگی و طبیعی یا هر دو در یک منطقه
میراث طبیعیnatural heritageواژههای مصوب فرهنگستانهمة اندامگانها و اجتماعات بومشناختی و بومسازگانها و عرصههای طبیعی که از گذشتگان به ما رسیده است و از ما نیز به آیندگان میرسد
میراث فرهنگیcultural heritageواژههای مصوب فرهنگستانآنچه از فرهنگ هر نسل بر جا میماند و به نسلهای بعد منتقل میشود
میراثهتلheritage hotelواژههای مصوب فرهنگستانقصر یا قلعه یا دژ یا شکارگاه یا هر سکونتگاهی که ساخت یا کاربری آن به پیش از 1950 میلادی بازگردد و به هتل تبدیل شده باشد
پیامدسنجی میراث فرهنگیcultural heritage impactassessmentواژههای مصوب فرهنگستانبرآورد پیامدهای احتمالی، چه مثبت و چه منفی، طرح توسعة پیشنهادی و بررسی تأثیر آن بر جنبههای کالبدی میراث فرهنگی
گردشگری میراثیheritage tourismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گردشگری سازمانیافته مبتنی بر بازدید از میراث فرهنگی و طبیعی یا هر دو در یک منطقه
میراث طبیعیnatural heritageواژههای مصوب فرهنگستانهمة اندامگانها و اجتماعات بومشناختی و بومسازگانها و عرصههای طبیعی که از گذشتگان به ما رسیده است و از ما نیز به آیندگان میرسد
میراث فرهنگیcultural heritageواژههای مصوب فرهنگستانآنچه از فرهنگ هر نسل بر جا میماند و به نسلهای بعد منتقل میشود
میراثهتلheritage hotelواژههای مصوب فرهنگستانقصر یا قلعه یا دژ یا شکارگاه یا هر سکونتگاهی که ساخت یا کاربری آن به پیش از 1950 میلادی بازگردد و به هتل تبدیل شده باشد
پیامدسنجی میراث فرهنگیcultural heritage impactassessmentواژههای مصوب فرهنگستانبرآورد پیامدهای احتمالی، چه مثبت و چه منفی، طرح توسعة پیشنهادی و بررسی تأثیر آن بر جنبههای کالبدی میراث فرهنگی
یادگاردیکشنری فارسی به انگلیسیfetish, hangover, heritage, keepsake, memento, relic, remembrance, reminiscences
میراث طبیعیnatural heritageواژههای مصوب فرهنگستانهمة اندامگانها و اجتماعات بومشناختی و بومسازگانها و عرصههای طبیعی که از گذشتگان به ما رسیده است و از ما نیز به آیندگان میرسد