ضربه زدن، زدن، خوردن، خوردن به، اصابت کردن، به هدف زدن
به طور میانگین
سخت ضربه زدن
گرم بخار، ایجاد حرارت با بخار
پد گرم
گرمایش مرکزی
hard-hitting
تعطیلات
زر زدن
بدبختی
shitting، ریدن