hocus-pocusدیکشنری انگلیسی به فارسیhocus-pocus، فریب، تردستی، حقه بازی، ورود حقهبازی، چیز بی معنی، چیز گمراه کننده
وقظلغتنامه دهخداوقظ. [ وَ ] (ع مص ) بر زمین افکندن یا زدن و سست گردانیدن . || همیشگی ورزیدن بر چیزی . || گران سنگ گردیدن به ضرب . وفعل آن به طور مجهول استعمال شود. || (اِ)حوض خرد که آن را آبگیری باشد که آب بسیار در آن گرد آید. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
شعبده بازیدیکشنری فارسی به انگلیسیhocus-pocus, jugglery, legerdemain, magic, prestidigitation, sleight of hand
hocus-pocusدیکشنری انگلیسی به فارسیhocus-pocus، فریب، تردستی، حقه بازی، ورود حقهبازی، چیز بی معنی، چیز گمراه کننده