مخمصهholdup 2واژههای مصوب فرهنگستانشرایطی که در آن یک طرف در یک رابطۀ قراردادی با طرف دیگر چنان آسیبپذیر است که در شرایط بروز اختلاف یا بحران راه برونرفتی ندارد
ماندگی پویاdynamic holdupواژههای مصوب فرهنگستانمایع نگهداشتهشده در یک مخزن فرایندی بهنحویکه جریان مستمری از مواد جدید بتواند مقدار مواد خروجی را جبران کند و سطح مایع در مخزن ثابت بماند
تاخیردیکشنری فارسی به انگلیسیdeferment, delay, holdup, lateness, respite, retardation, stall, stay, suspension, tardiness
ماندگی پویاdynamic holdupواژههای مصوب فرهنگستانمایع نگهداشتهشده در یک مخزن فرایندی بهنحویکه جریان مستمری از مواد جدید بتواند مقدار مواد خروجی را جبران کند و سطح مایع در مخزن ثابت بماند