holesدیکشنری انگلیسی به فارسیسوراخ ها، سوراخ، حفره، گودال، چال، روزنه، منفذ، رخنه، خندق، غار، فرج، گودی، سفت، نقب، فرجه، غول، لانه خرگوش و امثال ان، روزنه کندن، در لانه کردن، سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
سوراخهای حاشیهsprocket holes, perforationsواژههای مصوب فرهنگستانسوراخهایی با فواصل منظم در حاشیۀ فیلم یا برخی از انواع نوار صدا که در دندانهها گیر میکند