ترکیبات همردهhomologous compoundsواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از ترکیبهای آلی که تفاوت هریک از آنها با ترکیب بلافصل خود در یک واحد CH2 است
تصویر نظیرhomologous imageواژههای مصوب فرهنگستانهریک از مجموعهتصاویر برداشتهشده از یک شیء واحد از محلهای مختلف که بر روی دو یا چند عکسِ همپوشان ظاهر میشود
ژنهای همساختhomologous genesواژههای مصوب فرهنگستانژنهایی که ازنظر تکاملی، از ژنی در نیای مشترک منشأ گرفته باشند
همساختhomolog, homologousواژههای مصوب فرهنگستانویژگیهایی مشابه در گونههای متفاوت که از یک نیای مشترک به ارث میرسند
نوترکیبی همساختhomologous recombination, HR 2, legitimate recombinationواژههای مصوب فرهنگستانمبادله یا جانشینی ژن در نتیجۀ چلیپایی شدن یا تبدیل ژن
قرینهدیکشنری فارسی به انگلیسیdoublet, clue, context, correlative, corresponding, counterpart, homologous, twin, obverse, sister, symmetrical
همساختhomolog, homologousواژههای مصوب فرهنگستانویژگیهایی مشابه در گونههای متفاوت که از یک نیای مشترک به ارث میرسند