hookingدیکشنری انگلیسی به فارسیبسته شدن، بشکل قلاب دراوردن، کج کردن، گرفتار کردن، بدام انداختن، ربودن، گیر اوردن
خدمات انتقال تماس خط مشغولcall transfer by caller hookingواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که در هنگام مشغول بودن خط، به مشترک امکان میدهد تماسهای ورودی را به خط دیگری انتقال دهد متـ . خدمات انتقال برخوانی خط مشغول
خدمات انتقال تماس خط مشغولcall transfer by caller hookingواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که در هنگام مشغول بودن خط، به مشترک امکان میدهد تماسهای ورودی را به خط دیگری انتقال دهد متـ . خدمات انتقال برخوانی خط مشغول