hopدیکشنری انگلیسی به فارسیهاپ، رازک، ابجو، افیون، طفره، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، لی لی کردن، جست وخیز کوچک کردن، رقصیدن، پرواز دادن، لنگان لنگان راه رفتن، پلکیدن، خمیدن
گُوِة انبارhatch wedgeواژههای مصوب فرهنگستانگوهای چوبی برای محکم کردن زهوار دهانهپوش و دهانهپوش بر روی دهانه
سامانۀ دگربُرش ویژهrestriction-modification system, host-controlled restriction-modification, hcR-Mواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ دفاعی باکتریایی برای از بین بردن دِنای باکتریخوارهای مهاجم اختـ . سامانۀ دگربُر R-M system
چوببَست زانوییA-frameواژههای مصوب فرهنگستاندو تیرک چوبی یا فلزی که رأس آنها به هم متصل شده و در میانۀ آنها تیرکی موازی با زمین به بدنۀ دو تیرک اصلی وصل شده و به شکل حرف A درآمده است
تماس و برخاستtouch-and-goواژههای مصوب فرهنگستانفرود تمرینی که در آن هواپیما اجازه دارد بهدفعات با باند تماس مختصر پیدا کند
واگن قیفیhopper wagon, hopper carواژههای مصوب فرهنگستانواگن باری با کف شیبدار، برای حمل مصالح دانهای که بار آن از کف واگن تخلیه میشود