شکار گوزنstag-hunt gameواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن دو کنشگر درصورتیکه با یکدیگر همکاری کنند به دستاوردی بزرگ، یعنی گوزن، میرسند و درصورت عدم همکاری، هریک باید به دستاوردی کوچک، یعنی خرگوش، اکتفا کنند
داروی چربیکاه خونlipid-lowering drug, lipid-lowering agentواژههای مصوب فرهنگستان← داروی ضد چربی خون
شبکۀ خانگیhome area network, HANواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای درون خانۀ کاربر که افزارههای رقمی شخص را به هم متصل میکند
متوسط وزنافزایی روزانهaverage daily gain, ADGواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای نشان دادن تغییر وزن دام در طول رژیم غذایی آزمایشی
روکشhousingواژههای مصوب فرهنگستانبخش خارجی مقرة ترکیبی که با ایجاد فاصلة خزشی، از هسته در برابر محیط پیرامون محافظت میکند
دادهانباریdata warehousingواژههای مصوب فرهنگستانسازماندهی و استفاده از مجموعهای از نرمافزارها برای گردآوری، پیرایش، تبدیل و ذخیرهسازی دادهها با هدف تحلیل اطلاعات