humدیکشنری انگلیسی به فارسیهوم، زمزمه کردن، وزوز کردن، صدا کردن، همهمه کردن، فریب دادن، در فعالیت بودن
پوستة جعبهدندهgearbox housing, gear housingواژههای مصوب فرهنگستانمحفظهای توخالی، معمولاً ریختگی، که اجزای جعبهدنده در درون آن جای میگیرند
humanismsدیکشنری انگلیسی به فارسیانسانیت، انسانگرایی، علوم انسانی، ادبیات و فرهنگ، مردمی، نوع دوستی، فلسفه همنوع دوستی، مروت، دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
humanismsدیکشنری انگلیسی به فارسیانسانیت، انسانگرایی، علوم انسانی، ادبیات و فرهنگ، مردمی، نوع دوستی، فلسفه همنوع دوستی، مروت، دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر