humorsدیکشنری انگلیسی به فارسیطنز، شوخی، مشرب، خلق، خلط، تنابه، خوش مزگی، خاطر، راضی نگاهداشتن، خوشی دادن
humoursدیکشنری انگلیسی به فارسیhumours، شوخی، مشرب، خلق، خلط، تنابه، خوش مزگی، خاطر، راضی نگاهداشتن، خوشی دادن
کمدی خلقوخوcomedy of humorsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمدی مبتنی بر خلقوخوی شخصیتها که از تفکر طبایع چهارگانۀ آدمی منشأ میگیرد
کمدی خلقوخوcomedy of humorsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمدی مبتنی بر خلقوخوی شخصیتها که از تفکر طبایع چهارگانۀ آدمی منشأ میگیرد
کمدی خلقوخوcomedy of humorsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمدی مبتنی بر خلقوخوی شخصیتها که از تفکر طبایع چهارگانۀ آدمی منشأ میگیرد