سرخورده، دارای بر امدگی، قوزدار، اخمو، ترشرو، خمیده
هویج
humpiest، دارای بر امدگی، قوزدار، اخمو، ترشرو، خمیده
داور، داوری، داور مسابقات، حکمیت، سرحکم، داوری کردن
chomper
خرابی، خراب کردن، معیوب کردن، زیان رساندن، خرد ساختن، ضعیف کردن