hurtدیکشنری انگلیسی به فارسیصدمه، زیان، ضرر، ازار، اسیب، اذیت کردن، بدرد آوردن، ازار رساندن، اسیب زدن، ازردن، جریحه دار کردن، تیر کشیدن، خسارت رساندن، خسارت زدن، خسارت وارد اوردن، خسارت وارد کردن
ضریب ساعت اوجpeak-hour factor, peak-hour conversion factorواژههای مصوب فرهنگستاننسبت حجم تردد در ساعت اوج به حداکثر شدت جریان در طول یک دورۀ انتخابی، معمولاً 15 دقیقه، در ساعت اوج
دایرۀ ساعتیhour circleواژههای مصوب فرهنگستاندایرۀ عظیمهای بر روی کرۀ آسمان که از قطب شمال و جنوب آسمان و یک جِرم مشخص سماوی میگذرد
زاویۀ ساعتیhour angleواژههای مصوب فرهنگستانزاویۀ بین نصفالنهار ناظر و دایرۀ ساعتی جِرم آسمانی که در امتداد استوای آسمان و ساعتگَرد اندازهگیری میشود
ساعت جریانcurrent hourواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین بازة زمانی بین گذر ماه از روی نصفالنهار مرجع و زمان قدرت مدّ
ساعت شلوغیbusy hourواژههای مصوب فرهنگستانبازۀ 60 دقیقهای که در حین آن، کثرت مراجعات تلفنی از هر ساعت دیگری در شبانهروز بیشتر است
hurtsدیکشنری انگلیسی به فارسیدرد می کند، صدمه، زیان، ضرر، ازار، اسیب، اذیت کردن، بدرد آوردن، ازار رساندن، اسیب زدن، ازردن، جریحه دار کردن، تیر کشیدن، خسارت رساندن، خسارت زدن، خسارت وارد اوردن، خسارت وارد کردن
hurtsدیکشنری انگلیسی به فارسیدرد می کند، صدمه، زیان، ضرر، ازار، اسیب، اذیت کردن، بدرد آوردن، ازار رساندن، اسیب زدن، ازردن، جریحه دار کردن، تیر کشیدن، خسارت رساندن، خسارت زدن، خسارت وارد اوردن، خسارت وارد کردن
زیماستbioghurtواژههای مصوب فرهنگستانشیری اسیددوست و شبیه به ماست که با آغازگرهای حاوی استرپتوکوکوس گرمادوست و لاکتوباسیلوس اسیددوست تهیه میشود
ماست سویاsoy yoghurtواژههای مصوب فرهنگستانفراوردهای با بافت خامهای که از شیر سویا تهیه میشود و جانشینی است برای پنیر خامهای و خامۀ ترش