25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
implanted
implant
implants
implantation
زرع
imploratory
بیشتر بدانید
لَا أَقُولُ
کلاه سازی
adhesive agent
یکسر
تیک زدن
تر و فرز
جستوجوی دقیق
implanting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایمپلنت، کاشتن، جای دادن، فرو کردن، القاء کردن