پیادهسازی خطمشیpolicy implementationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی بین مرحلة طرح انتظارات از خطمشی و مرحلة دستیابی به نتایج ملموس
پیادهسازی راهبردstrategy implementationواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل راهبرد انتخابی به اقدامات سازمانی برای نیل به هدف
پیادهسازی فنّاوریtechnology implementationواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل فنّاوری دریافتی به فنّاوری مفید و سودمند با ایجاد تغییراتی در آن از جمله در طراحی فرایند و آموزش کارکنان و تغییر ساختار فرهنگی و بازسازی سازمانی و افزایش بهرهوری از طریق توسعۀ نظام ارزشگذاری کیفی دستمزدها
طرح اجراییimplementation 2واژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای در برنامهریزی پژوهشهای باستانشناختی که شامل دریافت مجوز و تأمین منابع مالی و تدارکات است
برنامۀ درستیسنجیverification planواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از برنامۀ اجرایی (implementation plan) که روالهای اثبات درستی عملکرد را توصیف میکند
اجرادیکشنری فارسی به انگلیسیexercise, conduct, discharge, enactment, enforcement, execution, fulfilment, fullfillment, implementation, performance, rendering, transaction
انجامدیکشنری فارسی به انگلیسیaccomplishment, ance _, ation _, commission, consummation, discharge, end, execution, exercise, fulfilment, fullfillment, implementation, performance, practice, transaction, y
پیادهسازی خطمشیpolicy implementationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی بین مرحلة طرح انتظارات از خطمشی و مرحلة دستیابی به نتایج ملموس
پیادهسازی راهبردstrategy implementationواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل راهبرد انتخابی به اقدامات سازمانی برای نیل به هدف
پیادهسازی فنّاوریtechnology implementationواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل فنّاوری دریافتی به فنّاوری مفید و سودمند با ایجاد تغییراتی در آن از جمله در طراحی فرایند و آموزش کارکنان و تغییر ساختار فرهنگی و بازسازی سازمانی و افزایش بهرهوری از طریق توسعۀ نظام ارزشگذاری کیفی دستمزدها