impoverishدیکشنری انگلیسی به فارسیفقیر کردن، بی نیرو کردن، بی قوت کردن، بی خاصیت کردن، فرسوده کردن زمین
impoverishingدیکشنری انگلیسی به فارسیفقرزدایی، فقیر کردن، بی نیرو کردن، بی قوت کردن، بی خاصیت کردن، فرسوده کردن زمین
impoverishedدیکشنری انگلیسی به فارسیفقیر، فقیر کردن، بی نیرو کردن، بی قوت کردن، بی خاصیت کردن، فرسوده کردن زمین
impoverishesدیکشنری انگلیسی به فارسیفقیر شدن، فقیر کردن، بی نیرو کردن، بی قوت کردن، بی خاصیت کردن، فرسوده کردن زمین